و چه زیباست باران

با زمان عمرم هزار بار دلت را شکسته ام بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

و چه زیباست باران

با زمان عمرم هزار بار دلت را شکسته ام بیخود به انتظار وصالت نشسته ام

ضرب المثل ها باید تغییر کند

همیشه بزرگترها بهمون گفتن که : 

با دیگران آنگونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند. 

ولی چقدر؟وقتی بعد از سالها میبینی هیچ فایده ای نداره! 

بنابر این باید گفت: 

با دیگران همانگونه رفتار کن  

که با تو رفتار میکنند! 

نظر شما چیه؟ 

 وقتی دیدی طرف حرف حساب حالیش نمیشه همونطور باهاش رفتار کن که با تو رفتار میکنه!

خدا را سپاس

I Am Thankful

خدا را سپاس
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

I Am Thankful
I can see the beauty all around me
There are those whose world is always dark

خدا را سپاس
من میتونم تمام زیبایی های پیرامونم را ببینم
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
I Am Thankful
I can walk
 There are those who have never taken their first step

خدا را سپاس
من میتونم راه برم
کسانی هستند که هیچوقت نتونسته اند حتی یک قدم بردارند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

I Am Thankful
My heart can be broken
There are those who are so hardened they cannot be touched
خدا را سپاس
که دل رئوف و شکننده ای دارم
کسانی هستند که این قدر دلشون سنگ شده که هیچ محبت و احساسی رو درک نمیکنند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
I Am Thankful
For the opportunity to help others
There are those who have not been so abundantly blessed as I

خدا را سپاس
به من این شانس رو دادی که بتونم به دیگران کمک کنم
کسانی هستند که از این نعمت و برکت وافری که به من داده ای بی بهره اند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

I Am Thankful
I can work
There are those who have to depend on others for even their most basic needs

خدا را سپاس
من میتونم کار کنم
کسانی هستند که برای رفع کوچکترین نیازهای روزمره شون هم به دیگران محتاجند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

I Am Thankful
I have been loved
There are those for whom no one has ever cared

خدا را سپاس
که کسی هست که منو دوست داره
کسانی هستند که بود و نبودشون واسه هیچکس مهم نیست
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با تشکر از ارسال : زهرا مودب

کاندیدای شعر برگزیده ۲۰۰۵

این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده .توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟



"When I born, I Black, When I grow up, I Black,
When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black,
When I sick, I Black, And when I die, I still black...
And you White fellow,
When you born, you pink, When you grow up, you White,
When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue,
When you scared, you yellow, When you sick, you Green,
And when you die, you Gray...
And you call me colored

نجوایی با خدای مهربونم

نجوایی با خدایم

خیلی وقتها دوست دارم باهات درد دل کنم خیلی وقتها دلم میخواد باهات راز و نیاز کنم ولی نمیدونم چی مانع میشه .خدای من کاش میشدتو فقط مال من باشی ولی میدونم که خیلی خودخواهیه.گاهی اونقدر درمونده و ناامید میشم که فکر میکنم دیگه ازیادت رفتم فکر میکنم انقدر سرت شلوغه که وقت نداری به من توجه کنی ولی بعدش میگم درسته که من خیلی بدم ولی هیچ وقت تورو به عنوان خالقم فراموش نکردم همین بهم دلگرمی میده.یه حسی ته قلبم میگه که تو هستی وهمه کارامو زیر نظر داری وکوچکترین حرکت ونیاز من از دید تو پنهون نمیمونه.میگم داری به آدمای خسته تر و درمونده تر ازمن میرسی.وقتی به آدمای خسته تر ودرمونده تر از خودم فکر میکنم یکمی آروم میشم.نمیدونم این آرامش بخاطر شکرگذاریه یا اینکه دلم خنک میشه که آدمای درمونده تر ازمنم هست.چقدر بدجنس میشم گاهی وقتا.تو به آدما عشق و محبت دادی اما فکر میکنم خودتم تعجب میکنی از اینکه این همه نسبت به همدیگه بی تفاوتیم بی محبتی میکنیم جواب خوبی رو بدی میدیم خلاصه اینکه وقتی ازمون حقی ضایع میشه زورمون رو به یکی که از خودمون ضعیفتره میرسونیم نمیریم حقمونو از اونیکه خورده بگیریم چون این کار برامون راحت تره وچه ظلمی بالاتر از این میتونه باشه.موقعی که یه بچه بیشتر نبودم شبای مهتابی تابستون که تو حیاط زیر آسمون آبی تو میخوابیدیم مادربزرگم که رحمتت شامل حالش باشه برامون خیلی حرفای قشنگ میزد میگفت هر آدمی توآسمون ستاره داره میگفت تو هم اون بالایی.اما ستاره های آسمون من داره یکی یکی کم میشه. یه روزی اون بالا توی آسمون آبی شهرمون ستاره ها زیاد بودن تا دم دمای صبح که آفتاب میزد میشد همشونو دید اما...حالا دیگه حتی ماه روهم نمیشه دید.آخه میدونم که ما آدما خیلی آلوده شدیم نه تنها خودمون رو آلوده کردیم بلکه طبیعت تورو هم آلوده کردیم تموم نظمشو با کارامون بهم ریختیم.با بی نظمیهامون با اعمال زشت وبدمون.آره حالا دیگه ستاره ها خودشونو از من پنهون میکنن میگن توبدشدی.خداجون چرا من بد شدم؟آخه میدونی ما برای هر کاریمون صدها وهزارها دلیل میاریم .همیشه میخواهیم یه جوری کارامونو توجیه کنیم.هیچوقت نمیخواهیم قبول کنیم که از راههای بهتر ودرست هم میشه به نتیجه رسید.وتو چقدر صبوری چقدر ماهارو تحمل میکنی.توهمیشه شیطون رو میبینی که داره آروم آروم خودشو تو وجود من جامیکنه منم ازش استقبال میکنم و تحویلش میگیرم باهاش کنار میام اونم هرروز بیشتر از روز قبل جاخوش میکنه و جای بیشتری میخواد.بچه که بودم وقتی جمله شیطون رفته تو جلدت رو میشنیدم فکر میکردم این یه حرف عامیانه س .فکر میکردم برا ترسوندن از کارای بد و تشویق به کارای خوبه.اما حالا میفهمم که راستی راستی شیطون میتونه بره توجلدم اونم بدجوری تا جاییکه میخواد جای تورو تو قلبم بگیره.تو تموم این مدت تو سکوت میکنی و هیچی نمیگی بهم ولی وقتی میبینی که دارم از دست میرم با یه تلنگر کوچیک منو به خودم میاری و میکشی منو در خونت.منم هر وقت در خونتو میزنم توردم نمیکنی دست نوازش روسرم میکشی .خیلی خجالت میکشم بعضی وقتا روم نمیشه بیام درخونت میگم دیگه کار از کار گذشته اما یه ندایی باز ته قلبم میگه اگه ناامید بشی از اینکه خدا نبخشد ت این اون چیزیه که خدارو ناراحت میکنه واونوقت ممکنه دیگه تحویلت نگیره.آخه میدونی اون لحظه هایی که شیطون میره توجلدم و از تو دور میشم قلبم خیلی تاریک میشه وقتی تو آیینه خودمو میبینم میترسم آخه خیلی زشت میشم هرروز که میگذره این تاریکی بیشتر میشه من کمکش میکنم که هی تاریکتر و کثیف تر بشه.ولی خدای مهربونم خدای ستارالعیوبم خدای غفارالذنوبم تو وسط این همه غفلت وبی شرمی من بازم مهربونی بامن بازم این تویی که میایی سراغم.وقتی منو میکشی درخونت با همه بدیهام وقتی که از همه جا رونده شدم و درمونده تر از همیشه میام سراغت و بهت التماس میکنم که عزیزترین کسی رو که توزندگیم دارم ازم نگیری تورومو زمین نمیزنی و کارمو درست میکنی حتی بیشتر از قبل اونو به من نزدیک میکنی اونوقته که ازروی شرمساری دلم میخواد سرمو محکم بزنم به دیوار میگم تو خیلی بی معرفتی .خدای به این مهربونی و باگذشتی داری اونوقت تو .......خیلی بیمعرفتی .خدای من چقدر ما آدما بهونه داریم برای دورشدن از تو خیلی به خودمون مغروریم به چیزایی میبالیم که همشونو خودت بهمون دادی.اونوقت برعکس خدای من تو چقدر امیدواری.انگار به جای اینکه من به تو ایمان داشته باشم من به تو امید داشته باشم تو ایمان داری که من بالاخره شیطونو رها میکنم و میام به سمت تو.ولی آیا میتونم امید داشته باشم که همیشه فرصت دارم برگردم .....؟! خدایا زشتیها را از چشمانم بزدای تا زیباییهایت را ببینم!

یک فایل بسیار با ارزش و دیدنی

اگر کمی حوصله کنید و این فایل را دانلود کرده و ببینید 

مطمین باشید که نه تنها خودتون لذت میبرید بلکه برای- 

دیگران هم اونرو ارسال میکنید.نظرتون رو هم بگید. 

 ممنون از همه 

 

 http://s1.picofile.com/file/6338644864/thingsGodwontask2.pps.html